بازیگری تئاتر و سینما
شامل ۳ دوره مصوب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
مقدماتی (۷۲ ساعت)، میانی (۷۲ ساعت) و پیشرفته (۱۴۴ ساعت)
مجموعا ۸ ترم ۳۶ ساعته خواهد بود و طول هر ترم ۱۲ هفته آموزشی ( سه ماه)
دروس: مبانی بازیگری، فن بیان، بدن و حرکت، بازیگری پیشرفته، تحلیل متن و شناخت شخصیت، تربیت حس(ویژه نوجوانان 14 تا 19 سال)، نمایش خلاق، بازی های وانمودی و موقعیت نمایشی (ویژه کودکان 4 تا 6 و 7 تا 10 سال) و بازیگری مقابل دوربین
پایان هر کدام از این ۳ دوره آزمونی تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیبرگزار خواهد شد و مدارک این دورهها قابلیت ترجمه نیز دارد.
پس از گذراندن دورههای مصوب ارشاد هنرجویان وارد کارگاههای تخصصی آموزشی و کارگاههای اجرایی میشوند.
بازیگری و کارگردانی (بازیگری پیشرفته) با تدریس سمانه زندینژاد
در مرحله اول کارگاه، بر اساس خلاقیت و بداههپردازی هنرجویان کار میکنم. به این معنا که طی این دوره، هنرجویان یاد میگیرند در لحظه، امکانات بدن، بیان و جسارتهای خود را به نمایش بگذارند و این کار را از طریق بازیگری انجام دهند. بنابراین هنرجویان بر اساس بداههپردازی، شروع میکنند به تولید خلاقانه. همه اینها روشهایی است که هم بازیگری را تقویت میکند و هم مهارتهای اجتماعی آنان را ارتقا میدهد.
در مرحله دوم یا در واقع کارگاه دوم این موضوع پیشرفتهتر میشود و هنرجویان با استفاده از بداههپردازی و با اتود زدن و ارتقای امکانات بدن و خطوط بدن در فضا، خلاقیتهای دیگری نشان میدهند.
در مرحله بعدی،هنرجویان با افزودن وسایلی از بیرون مانند اشیاء، اتودهای خود را ارتقاء میدهند.به تدریج اشیاء مختلف و موسیقی هم اضافه میشود وهنرجویان با شناخت اشیاء و موسیقی و تاثیر آنها بر بدنشان باز هم با بداههپردازی، خلاقیتهایی دیگر را به نمایش میگذارند. همه اینها شیوههای بازیگری است که روی نوجوانان جواب میدهد به این دلیل که نوجوانان در مرحله اول نیاز دارند مهارتهای اجتماعی به دست آورند و در مرجله بعد، بازیگری خود را تقویت کنند.
در مرحله بعد و در کارگاه پیشرفتهتر، هنرجویان با شناخت کاراکترها و حسهای دیگر این خلاقیت را در خود ایجاد میکنند. یعنی در اتودهای مختلف،خود را به جای شخصیتهای متفاوت میگذارند و در حال حاضر نیز با پیدا کردن شخصیتهای دیگر و خوب دیدن و خوب شنیدن آنان، خلاقیتهای دیگری از خود به نمایش میگذارند.
دیگر نکته مهم در این کارگاهها، همین خوب دیدن و خوب شنیدن است. هنرجویان به تدریج یاد میگیرند محیط پیرامون خود را درست ببینند و درست بشنوند و آنچه را دیدهاند، با کمک بدن و صدا و بدن خود، بدرستی نشان دهند. همه اینها با تکیه بر خلاقیت خود هنرجویان انجام میشود. در این دوره آموزشی، آنچه مهم است این است که هر کس ویژگیهای و مهارتهایی دارد و از برخی از ویژگیها بیبهره است. هنرجویان بتدریج این را درمییابند و میآموزند مهارتهای خود را تقویت کنند و مهارتهایی را که ندارند، در طول این دوره به دست آورند.
مبانی بازیگری با تدریس عرفان خطیب زاده
بازیگری یک علم است و هنرجویان باید آموزش ببینند. آموزش بازیگری در مکاتب روسی وآمریکایی مانند مکتب استلا آدلر، استانیسلاوسکی، لی استراسبرگ و … پایهگذاری شده است. من در کلاسهایم، چکیده سیستم این مکاتب و سیستمها به زبان ساده و متناسب با گروه سنی هنرجویان به آنان ارایه میدهم. تلاش میکنم این آموزشها گام به گام باشد .کلاسهای من دو قسمت تئوری و عملی دارد. ما به شیوههای مختلف کار میکنیم تا آموزش هنرجویان از نظر تئوری و عملی کامل شودو این طور نباشد که آنان صرفا غریزی بازی کنند بلکه بازیشان همراه با علم و آگاهی باشد و وقتی قرار است نقشی را بازی کنند بدانند پیش از این چه بازیگرانی و به چه شیوههایی این نقش را بازی کردهاند و حالا قرار است آنها چه چیز تازهای ارایه دهند.
ما از تیپسازی رد میشویم و به شخصیتسازی میرسیم. در کلاس بازیگری نوجوانان به هنگام آموزش هریک از تکنیکهای بازیگری، سکانسهای مشهوری از نمونههای سینمایی نیز به هنرجویان نشان میدهم.
معمولا برای افراد زیادی این پرسش مطرح است که مارلون براندو، آل پاچینو و دیگرانی که آنان را خدای بازیگری مینامند، چگونه به این درجه رسیدهاند. اینها از کره مریخ که نیامدهاند، بلکه متدی را دنبال کردهاند.
سعی میکنم راه و روشی که بازیگران هالیودی را به اسطورههای بازیگری تبدیل کرده، به هنرجویان آموزش دهم. ولی نمیتوان این آموزشها را یکباره انجام داد چراکه زمانبر است.
از سوی دیگر هر جلسه از هنرجویان تکلیف میخواهم ولی دستشان را باز میگذارم و روشم در کلاس دیکتاتوری نیست بلکه همیشه با یکدیگر تعامل داریم و نظرات همدیگر را اصلاح میکنیم.
تاثیر کلاسهای بازیگری برهنرجویان
تاثیر شرکت در کلاسهای بازیگری مثل این است که ما فوتبال را خودمان یاد بگیریم یا در مدرسه حرفهای فوتبال . وقتی در محیط قرار میگیریم آن محیط ما را جلو میبرد. محیط کلاس، ارتباط با دیگران، دیدن نقاط قوت و ضعف آنان ، مشارکت با دیگران و … به هنرجویان کمک میکند.
تاثیر این کلاسها بر زندگی شخصی افراد
همه میدانیم تئاتر به ارتباطات ما کمک میکند. در بازیگری مبحثی به نام خودشناسی داریم که در آن میکوشیم خودمان را بشناسیم. متدهایی داریم که سوالهای روانشناسانه مطرح میکند که اول خود را پیدا کنیم که پروسهای بسیار جذاب است و بعد، دیگرشناسی را کار میکنیم. یعنی هم میتوانیم خود را به عنوان یک فرد اجتماعی بشناسیم و هم جامعهمان را و این خودشناسی بسیار مهم است. وقتی خود را بشناسیم، راحتتر میتوانیم با زندگیمان کنار بیاییم.
حضور در کلاس بازیگری طبعا اعتماد به نفس هنرجویان را بالا میبرد. اگر بازیگری یاد بگیرید، میتوانید زندگی بهتری داشته باشید.زبان بدن به ما یاد میدهد در هر موقعیتی چگونه باشیم و ذهن را فعال میکند، فرضیهها را میسنجد و قدرت تصمیمگیری را افزایش میدهد. در بازیگری مدلی به نام خوشهای داریم به این معنا که برای انجام هر کاری، مثلا باز کردن در، دهها مدل را پیشنهاد بدهید. چنین تمرینی به شما میآموزد در زندگی شخصی در یک لحظه، توان تصمیمگیری داشته باشید و همه جوانب را بسنجید. حتی قدرت رسیک کردن را افزایش میدهد.
همه اینها به زندگی شخصی و اجتماعی ما کمک میکند کما اینکه در دنیا تئاتر درمانی، سایکو درام و تئاتر اجتماعی، شورایی و … داریم.
کشورهای پیشرفته برای تئاتر بودجه بالایی در نظر میگیرند. بودجه سالانه تئاتر انگلستان سه برابر بودجه کل نفت ایران است و بیشترین سرمایهگذاریشان بر بحث آموزش است چون از امکانات تئاتر آگاه هستند. چه خوب است افراد در سنین کودکی وارد این گونه فعالیتها بشوند چراکه فرهنگسازی هم در این سنین انجام میشود. وقتی یک کودک، تئاتری درباره محیط زیست میبیند،در آینده هرگز به تخریب محیط زیست نمیپردازد. یعنی تئاتر، از ما یک شهروند درجه یک میسازد. شاید در همان لحظه آموزش خیلی متوجه این فرهنگ سازی نشویم ولی در بلند مدت حتما این تاثیرگذاری را خواهیم دید.
گیبریش (بازیگری پیشرفته)
در روسیه قرن نوزدهم تئاترهای همه رئالیستی و پر دیالوگ مرسوم بود و مردم دلزده از تئاتر دلزده شده بودند تا اینکه مهیر هولد، شاگرد استانیسلاوسکی و بنیانگذار تئاتر بیو مکانیک، تصویرسازی در تئاتر را ترویج داد. به این معنا که به جای بیان دیالوگها، برای آن تصویر و یک زبان من در آوردی بسازیم.با این شیوه، دیگر به کلمه فکر نمیکنیم. این شیوه مثل این است که شما به کشوری سفر کردهاید که زبانش را نمیدانید. طبعا برای بیان مقصودتان، از همه بدنتان استفاده میکنید.
گیبریش کاری میکند که وجه تصویری بازیگر قویتر شود چون به قول استلا آدلر، تو اول باید نشان دهی و بعد بگویی. تماشاگر اول میبیند و بعد میشنود. سیستم گیبریش که مهیر هولد از آن سخن میگوید،قدرت تصویرسازی را افزایش میدهد و باعث میشود بازیگر بین دیالوگها و تصویر، تعادل برقرار کند.
در ایتالیا هم داریو فو به این سبک توجه داشته است. او در دوره دیکتاتوری ایتالیا تئاتر کمدیا دلارته کار میکرده که مشابه تخت حوضی ماست. اوبا اجرای تئاتر به دولت کنایه میزده.جالب است که اول اینها را در قالب کلام بر زبان میآورده و مدام با پلیس درگیر میشده ولی بعد از مدتی زبان ایتالیایی را حذف و زبانی مندرآوردی جایگزین میکند و انتقادات سیاسی و اجتماعی خود را با زبان بدن مطرح میکند.
این شیوه در انگلستان کاملا وجه اجرایی داشته و نگاه سیاسی نداشته است.
تئاتر، برای دیدن است. اگر دنبال دیالوگ هستید، نمایشنامهخوانی یا نمایش رادیویی هست ولی وقتی روی صحنه بازی میکنید، باید عروس صحنه باشید و دیده شوید و گیبریش به این موضوع کمک میکند.
موقعیت نمایشی کودکان با تدریس بهاره میرزاپور
در این دوره کودکانی را میپذیرم که حتما دوره نمایش خلاق را گذرانده باشند چون این دورهها پیوستگی دارند. در کلاس موقعیت نمایشی، موقعیتی ایجاد میکنم که کودکان، توانایی را که در دوره نمایش خلاق به دست آوردهاند، بروز دهند و نقاط ضعفی را که هنوز در آنان وجود دارد، به عنوان یک موقعیت نمایشی قرار میدهم و با موضوعات مشخصی اتود میدهم؛ موضوعاتی ماننددروغگویی، خجالت، ترس یا موقعیتهای جذابی مانند خواستگاری و … یعنی آنچه مبتلابه جامعه ماست و نمیتوانیم کودکان را از آن دور نگه داریم. موضوعات، بر اساس مهارتهایی است که هنرجویان آن کلاس به دلیل تفاوتهای شخصی خود، به آن نیاز دارند.مثلا اگر در یک کلاس، تعداد کودکان خجالتی بیشتر باشد، مدت زمان بیشتری را به این موضوع اختصاص میدهیم و ابتدا اتودهای یک نفره میزنیم و تکتک درباره تکنیکها گفتگو می کنیم. جلسه بعد اتودهایمان دو نفره میشود چون هنوز مشکل خجالتی بودن در هنرجویان وجود دارد. اصلا همین که یک کودک در مقابل یک جمع، موقعیتی نمایشی را اتود میزند و تجربه میکند، خود گام مهمی برای مقابله با خجالتی بودن است.
بنابراین در کلاس موقعیت نمایشی، به طور غیر مستقیم برمهارتها یا نقصهایمان کار میکنیم. در اینجا کودکان، خود، شرایط را ایجاد میکنند. مثلا در اتود ترس، یکی ترس از موش را اتود میزند و دیگری ترس از تاریکی یا تنهایی را. مهم این است که آنان با ترسهایشان مواجه میشوند و خود را در موقعیت قرار میدهند و بعد ما هم درباره تکنیکهای اجرایشان، صحبت میکنیم و هم درباره حسی که در آن موقعیت داشتند. رویارویی با این شرایط کمک میکند آنان در زندگی واقعی راحتتر با آن کنار بیایند. در این کلاس،کودکان متفاوت از یکدیگر عمل میکنند و من نیز تلاش میکنم شرایط را به گونهای تعریف کنم که آنان آزادی عمل داشته باشند و خود را محدود و سانسور نکنند.بنابراین اولین اتفاقی که در کلاس موقعیت نمایشی رخ میدهد، محک زدن خود کودکان است.
بزرگترین شعار من در این کلاس، این است که کلاس من، جای اشتباه کردن است. از این نظر که کودکان باید تجربه و خطا کنند تا ما متوجه شویم چه چیزی را میدانند و چه چیز را نمیدانند. درست مانند خود ما که هرچقدر میزان خطاهایمان بیشتر باشد، تجربیات بیشتری در زندگیمان به دست آوردهایم. این شعار که کلاس من جای اشتباه کردن است، باعث میشود کودکان خود را رها کنند و فارغ از هر گونه استرسی و بدون اضطراب از مورد قضاوت قرار گرفتن، خود واقعیشان را بروز دهند و دوم اینکه ترس از اشتباه کردن نداشته باشند. اینها سبب میشود به مرور در زندگی واقعیشان یاد بگیرند اشتباه کردن، بخشی از وجود آدمیزاد است و فقط درصد اشتباهها متفاوت است.
بازیهای نمایشی با تدریس الکا هدایت
در دوره بازیهای نمایشی، کودکان از دریچه نمایش به دنیای بازی، تخیل و خلاقیت وارد میشوند و به واسطه این بازیها از طرفی قوه تخیل و خلاقیت خود را به صورتی غیر مستقیم پرورش میدهند و از طرفی دیگر احساسات خود را باز میشناسند و با نحوه بیان عاطفی آشنا میشوند و در کنارش مهارتهای کلامی عاطفی و جسمانی و اجتماعی خود را باز به صورتی غیر مستقیم تقویت میکنند.
در واقع در این دوره، بازیهای نمایشی به مثابه ابزاری برای درک دریافتی عمیقتر و دقیقتر از جهان پیرامون مورد استفاده قرار میگیرند و به واسطه آن کودکان حواس پنج گانه خود را نیز باز میشناسند.
در آخر میتوان دنیای نمایش را همچون مدلی کوچک از جامعه پنداشت که کودکان با بازی کردن در آن زندگی خلاق اجتماعی و گروهی را فرا میگیرند.